سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی ... چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

حالی می دهد بی حوصله نشسته باشی و داریوش لینک یک موسیقی و شعر بفرستد و شعر حسابی زیر و رویت کند ...

وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود ونه دلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو
نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی

http://saghar.malakut.org


نوشته شده در  چهارشنبه 86/5/17ساعت  4:36 عصر  توسط شبلی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به لودر قسم
دست ها
کاری به کار عشق ندارم..
همین
وقت نوشتن
آقا ما بد، شما خوب
ارغوان
[عناوین آرشیوشده]